اسفندیار به دلیل بیماری پدرش باید به کاشان برود، او که ماشین مرسدس را اختیار خود می بیند تصمیم میگیرد یک روز را با دوستانش خوش باشد بعد به سفر برود اما...
داستان یک زن و مادری دلسوز بنام خانم جانی است که از فرزندان شوهر و دختر خودش مراقبت می کند او به شدن فداکار است و دل نگران خانه و فرزندانش و خصوصاً همسرش که فاصله سنی زیادی با او دارد، می باشد...