داستان پرستاری به نام ثریا است که از بیمارستان اخراج میشود و او برای انتقام از رئیس بیمارستان سه نوزاد تازه متولد شده را جابجا می کند و این شروع دردسر های ثریا با سه نوزاد است...
داستان زنی به نام پریا است که از ازدواج اولش دو بچه دارد او بچه هایش را رها می کند و به خارج می رود و بعد از سالها به ایران می آید و عاشق پسری جوان به نام کیوان می شود اما...
طاها کارخانه داری است که بر اثر یک توطئه گرفتار پلیس میشود و دختر کوچکش باران را به دست نادر و زیور (سرایه دار خانه) می سپارد اما بخاطر اذیت های زیور باران فرار می کند و حال بعد از سالها ظاها برگشته است...
داستان پسری به نام بهزاد است که با دختر عمه ی ناتنی اش مهتاب نامزاد است اما در یک مسافرت کاری عاشق دختری به نام یلدا میشود و مهتاب را رها می کند و این آغاز دشمنی ها و کینه های این دو خانواده است...
داستان اختلاف طبقاتی و نقش جایگاه اقتصادی افراد و تصمیم گیری آنها را هدف قرار میدهد، وقتی که بخاطر بی پولی تن به هر خواسته ای میدهی یا لجبازی یک عشق قدیمی باعث به خطر افتادن خیلی از روابط می شود..