در طول نقل مکان خانواده اش به حومه شهر، یک دختر 10 ساله عبوس به دنیایی سرگردان می شود که توسط خدایان، جادوگران و ارواح اداره می شود و در آن انسان ها به جانوران تبدیل می شوند.
در سفری برای یافتن درمانی برای نفرین تاتاریگامی، آشیتاکا خود را در میانه جنگ بین خدایان جنگل و تاتارا، مستعمره معدن، می بیند. در این کوئست او با سان، مونونوکه هیم نیز ملاقات می کند.