دو دوست بنام رضا (رضا عطاران) و منصور (جواد عزتی) با موتوری کیف قاپی می کنند. رضا متوجه نذر یک دختر پولدر می شود که میخواهد با یک جانباز جنگ ازدواج کند ، او که پایش در یک تصادف از دست داده وارد زندگی آن دختر می شود تا بتواند دلش را بدست آورد، به همین دلیل وارد آسایشگاه جانبازان می شود اما...
مردی بنام داوود عیاران که با وجود کشتی گیر بودن اما درآمدی ندارد و تصمیم می گیرد یک گروه تشکیل دهد و به همراه دوستش و برادرش نقشه هایی می کشند تا به ثروت دست یابند، پیشنهاد نهایی آنها سفر به خارج است که آنها سر از ارمنستان در می آورند و درگیر ماجراهایی می شوند...
درباره ابراهیم خوش لحن ملقب به ابرام خوش سینه که با وقوع انقلاب دیگر نمی تواند مثل گذشته مطربی کند و بخواند، پس موقتاً مراسم خوان می شود اما رویای روی استیج رفتن در آمریکا را در سر دارد..
داستان پرستاری به نام ثریا است که سالها پیش شوهرش را از دست داده است حال او در بیمارستان با سرهنگی آشنا میشود و پنهانی با او ازدواج می کند و پول زیادی را به پسر سرهنگ قرض می دهد که سودش را به او بدهد اما...
طاها کارخانه داری است که بر اثر یک توطئه گرفتار پلیس میشود و دختر کوچکش باران را به دست نادر و زیور (سرایه دار خانه) می سپارد اما بخاطر اذیت های زیور باران فرار می کند و حال بعد از سالها ظاها برگشته است...
در فصل دوم سریال ساخت ایران، غلام حسین توسط پلیس دستگیر میشود و در زندان با چند نفر آشنا میشوند و بعد از آزادی از زندان همه ی آنها بخاطر بی پولی در خانه غلام حسین زندگی می کنند و اما...
فصل چهارم مجموعه پایتخت : هما جزء کاندیدهای شورای شهر میشود و این امر موجب میشود نقی از شغل همسرش استفاده کند تا بتواند خانه خواهرش فهیمه را بسازد اما هما مخالف است و...
سومین فصل مجموعه پایتخت داستان ورشکستگی نقی، بعد از اجرای عروسی ارسطو در خانه ی نیمه کاره نقی و ریزش خانه است که علاوه براین مشکلات در ورزش کشتی شکست میخورد ....